"1383"بلند در دلم تکرارش میکنم.
همین دیروز بود گویا ، اصلا دیروز چیست همین صبح که دیده بودماش.دستم را مشت میکنم .در مسیر پیش رویم:"آقای راننده،بفرمائید خورده نیازتون میشه."