نمیدانم کدام یک بهتر است!؟
آب به درون کفش
چکه کردن سقف خانه
خیس شدن مقوای یک کارتن خواب
امروز در کتابخانه شهرمان (صومعه سرا) در گذر از قفسه های بهم ریخته ی کتابخانه با
هزاران کتاب منتظر (گرد و خاک دیده) ناگهان این کتاب من رو به خودش جلب کرد...
اول چند دقیقه ای سرپا خواندم بین قفسه ها در جلوی دیدگان دیگر کتابها...
بعد دیدم مطالب شیرین و من پاهایم سست و نا توان است به میز خویش رفتم و ساعتی آن را خواندنم.
کتاب بس جالبی است از نوشته هایی که در دهه آخر عمر خویش نوشته است.
از روزمرگی،مسائل اجتماعی،سیاسی،فرهنگی،رنجها،دردها،خفقانها و ...
که نوشته شده است.
=======================
جمع آوری توسط : عبدالرضا رضایى نیا
=======================
این شبها همه دزد و پلیس میبینند.
من چراغ کم سویی و
ترس گرگ ِ زمستان میبینم.
این شبها همه کاخ دونگ یی میبینند.
من گرما کم زوری و
کابوس آتش چادر همسایهمان را میبینم.
این شبها تلویزیونها چه پر رنگ و آب است.
من تلویزیونی خالی ِ پر از برفک میبینم.