"در آستانه فصلی سرد"
نه من چند ماه پیش به فصل سرد رسیده ام
کاش می گفتم
"من راز فصلها را میدانم"
یادت میاید میدانم.
از اول من ای نبود،ما بودیم
اما نمی دانم چرا کسی من را صدا زد!
مهم نیست
یک کتاب باشی ، یک نوشته ، یک تکه کاغذ ، یک درخت ، یک برکه ، یک دریا یا هر چیز دیگر
همیشه فراموش شدن برایت سخت خواهد بود.
طولانی ترین چندثانیه ای شب
من و یلدا تنها
یک مشت آجیل ،یک دست هندونه
فال عجیب حافظ
"گل بی رخ یار خوش نباشد/ بی باده بهار خوش نباشد"
چندوقتی بود (یعنی 3 روز میشه) که به دنیای آلزایمریها یا فراموشی فکر میکنم...
امروز خوابش رو دیدم نظرم عوض شد دنیای خیلی ترسناکیه
اصلا هم مثل تو فیلمها جالب نیست.
این شبها همه دزد و پلیس میبینند.
من چراغ کم سویی و
ترس گرگ ِ زمستان میبینم.
این شبها همه کاخ دونگ یی میبینند.
من گرما کم زوری و
کابوس آتش چادر همسایهمان را میبینم.
این شبها تلویزیونها چه پر رنگ و آب است.
من تلویزیونی خالی ِ پر از برفک میبینم.
کی؟
کیه؟
=====
زبان ایتالیایی