-
سبد کالا
سهشنبه 13 اسفندماه سال 1392 23:22
ایتاَ روغن ایتاَ مورغ ایتاَ مورغانه زندگی چیسه برارجان ، پاسُخده هانــِه زانای مرا فاده ایتا کارت و زنبیل صف که نبو صومعه سرا تا منجیل زن و مرد ایسه بون هاتو کون به کون سیگار جه بغلی چوم بُوُسته بو خون ایتاَ گه شلوغه بیشیم فردا باییم ایتاَ گه هَیَ بــِس اَمَراَ فوقاییم ایتاَ کوتهِ ایتاَ پیلهِ ایتاَ تاس ایتاَ زاکِ...
-
امشب اعصاب
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 23:33
من خیس سرتاپا عرقم چرا که تو باشی و شربتم نوشم و حالم خرابت شود آخر اینچه اعصابی است آخر همه اش خط خطی همه اش بی اعصابی
-
عده ای از ما
سهشنبه 7 خردادماه سال 1392 14:48
عده ای کلاغ قالب یارو میکنند عده ای دیگر با رنگ پول پارو میکنند عده ای در پی این دکتری آن دکتری ناصرخسرو طلب دارو میکنند عده ای درگیر یک جشنی بزرگ خرج عروسی به این و آن رو میکنند عده ای کشیده صورت سرخ میکنند عده ای دیگر دعوی آبرو میکنند عده ای در جنگ آن شیر ژیان ، اقتصاد حریف خود را پشتک وارو میکنند عده ای با...
-
مشکی
جمعه 27 اردیبهشتماه سال 1392 22:17
مادربزرگ خدانگهدار. دگر نه مادربزرگی هست نه پدربزرگی تنها خاطره ها زنده است. امروز27-2-92 ساعت 22:10
-
قسمت این بود
پنجشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1392 22:57
خب داستان این بود و قسمت چنین تو میباست که میرفتی آلمان ، فرانسه شاید چین چه شد ماندم چه شد رفتی شاید قسمت این بود؛ من گیلان باشم تو برلین باید رفت باید رفت باید خواند نغمه ی زندگی را نه با دشمنی یا کین گویند در قسمت تغییر نیست خدایا عاقبت بخیر بنما ، آمین دل آشوب را درمان نیست نگویم برگرد ، قلبم بین گاه می خوانم شعر،...
-
راه
چهارشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1392 17:17
این ره که میروی به ترکستان است هر ره که برویم به گورستان است ره راست این است ، کج میروی ره راست سخت و کج آسان است
-
نامه ی دیگر
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1392 12:00
بنویس ای دستم نامه ای کوتاه «به نام خدا . پایان»
-
این روزها
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1392 00:54
باید این تاریخ ها ثبت شوند به صبوری یا به دلتنگی به دوری یا به سردی به این دوری چند میلیون فوتی یا این دوری دوستی به سنگینی سیگاری یا شراب ناب دیگری باید ثبت کرد این احوال را حال خراب مرا یا خوبی حال تورا
-
بهار و باران
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 02:52
باران شبهای من ای بهار زیبای من ای تو رستاخیز فصل ها ای تو سرآغاز هستی بخش دستانت بوی خوش گیلاس را هدیه می کند تو رخدادی دگر هستی
-
دیوار
یکشنبه 11 فروردینماه سال 1392 23:51
بین این فاصلههایست دیوار زیر این مرد خرابی است آوار در شوق و در آرزو است دیدار فریاد و فریاد و فریاد ِ دلتنگی دنگ و دنگ و بنگ و آهنگی کاش وصال فراقیست آمین در کف این دل شوریست آذین دیوار نیاز به پتکی است برلین فریاد و فریاد و فریاد ِ دلتنگی دنگ و دنگ و بنگ و آهنگی مرد است و عشق و بیداری آوای دود و عود ، تاری چه در...
-
دور زدن ممنوع!
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 02:04
وقتی سرعت مجاز سرعته بیسته وقتی وسط اتوبان تابلو ایسته وقتی برزگراه برای موتوری پیسته اینجا دگ چه جای دور زدنه اینجا دگ چه جای میانبر زدنه وقتی سر کرایه دعواست وقتی صندلی عقب بوی بنزین و گاز به هواست وقتی هر زن و دختری همشیرهی این آقاست اینجا دگ چه جای دور زدنه اینجا دگ چه جای میانبر زدنه وقتی تحریمی ، توی جنگی اونم...
-
پرواز
سهشنبه 15 اسفندماه سال 1391 21:05
امشب پرواز را خواهم آموخت هولم بده پرتم کن من روی لبه ی رویای خویش هستم من پرنده ای خواهم شد آواز ندانم و پرواز به سوی تو من را پرتم کن به دره
-
خوابها
یکشنبه 13 اسفندماه سال 1391 22:55
خوابهایم را تقسیم کرده ام کابوسها را من بر میدارم رویاها برای تو من به سیاهی خوابهایم راضی ترم رویاها من را میترسانند. نکند رویایی به پایان برسد.
-
پر
سهشنبه 8 اسفندماه سال 1391 20:48
کسی راز پرواز را دانست افکارش،اطرافش بالهایش را بست.
-
صدای در
سهشنبه 1 اسفندماه سال 1391 23:27
تنهاترین فریادت را سربکش فنجانت را قهوه ای تلخ شاید فرانسه شاید ترک صدای در که آمد فریاد شو بــمان آخر این باد تو را خواهد برد به سوی فراق به سوی فراموشی به سوی هر شب بی آغوشی کسی صدایم زد کیستی تو؟ چرا من را صدا میزنی مگر مــا نبودیم مگر آخر لحظه ، برگی صدایی وحشتی خـوابی گرگ فریاد میزند شب تنهایی را آخرین لحظه لحظه...
-
فصلهای سرما
شنبه 21 بهمنماه سال 1391 23:10
یادت میاید آخرین دیدارمان کی بود آخر تابستان بود پاییز من چه زود آغاز شد اکنون فصل زمستان است همواره زمستان سخت است سرد است بی روح " و این منم " مردی تنها "در آستانه فصلی سرد" نه من چند ماه پیش به فصل سرد رسیده ام کاش می گفتم " من راز فصلها را میدانم" یادت میاید میدانم.
-
قایقم
جمعه 20 بهمنماه سال 1391 00:42
آخر شبی این قایق تمام خواهد شد سوقش خواهم داد سمت این دریا سوار بر قایقم با پارویم زمزمه ی یک شعر نوشتن یک رویداد تکراری "قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد" دور ِ دور تا آنجا نفس آدمی را ارزشی باشد هوا باشد. نفسم گرفته سرفه ای میکنم. اما چه که این " قایق از تور تهی و دل در آرزوی...
-
یاد باران
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 00:36
موسیقی باران شب یاد آخرین دیدارمان خنده هایمان ، صحبت هایمان آه یاد تو یاد چشمانت ..........هیچی نگو فقط لبخند بزن لبخندت چقدر شیرین است
-
مرگ
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1391 20:29
فکر دفن و کفن خودش دردی است گو بسوزانند مرا همچون مردی هندی،مردی عاری
-
دوستی و تظاهر
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1391 22:54
تظاهر از ظهر میاد پس توی دوستی تظاهر نکن لطفا،ما خر نیستیم!
-
من
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 22:27
راهم طولانی عمرم کوتاه نفسم گرم بدنم سرد نگاهم کوتاه اخبارم دروغ وعدهام یک گل سرخ من قصه میبافم از آنچه که قصه نیست.
-
دوست دارم
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 21:08
دیگر باید دوستت دارم هایم را انـبار کنـــم نکند شکست یا فرسودگیایی در آن ایجاد شود.
-
هیچ وقت ما نشدیم
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1391 13:40
از اول من ای نبود،ما بودیم اما نمی دانم چرا کسی من را صدا زد!
-
یک رویای واهی
پنجشنبه 28 دیماه سال 1391 21:31
صبح است و من بیدارخود را به خواب زدهام در رویای خویشتن کمی رکاب زدهام خود را عاشقی یافتم سرتاسر عشق خود جای قهرمان این کتاب زدهام در دور دست ها کودکی دیدم رفته بر درختی و برایش تاب زدهام هزاران شهر عشق را گشتم یک تنه به این داستان و منجلاب زدهام رویای عشقت پروراندم در سر دل به دریا نه بدین سراب زدهام وجود تو ز...
-
چشم هایت
سهشنبه 26 دیماه سال 1391 21:11
زندگی ما را به چه پستی بلندیها میکشد چه خوب است ناز چشم هایت آدم میکُشد
-
چفت یا جفت
سهشنبه 26 دیماه سال 1391 21:09
درها تنها در حالت بسته شدن چفت یا جفت خواهند شد شاید ما به کنایه از "در رو چفت(جفت) بزار" استفاده میکنیم
-
خسته شدهام
شنبه 23 دیماه سال 1391 08:50
خسته شدهام من، من از من اری 1 خسته شدهام من ، از این همه بیکاری بگو کجا روم من پی کار؟ تهران،رشت،قزوین،ساری با مدرک لیسانس بردهاند مرا بر کار گویند این تو، این بار، این گاری بگو چه سختیای کشیدهام در پی کار بلانسبتِ یک الاغ باری دعوایی شده است بر سر حقوقمان ما مرغان و رئیسمان خروس لاری آخر به سوی تو باز گردم محبوب...
-
هر روز بدتر
پنجشنبه 21 دیماه سال 1391 19:32
فکر کردیم این بره بهتر میاد هر سال جدید که میاد بدتر میاد
-
درس و کار دولتی
سهشنبه 19 دیماه سال 1391 22:26
جمعیت با دانشی و تحصیل کرده ای داریم شاید مسبب آن مشاغل دولتی بوده است.
-
شب کور
یکشنبه 17 دیماه سال 1391 23:55
دیدش یک دید دیگر بود کسی آن دید را نداشت او شب کور بود