این شبها همه دزد و پلیس میبینند.
من چراغ کم سویی و
ترس گرگ ِ زمستان میبینم.
این شبها همه کاخ دونگ یی میبینند.
من گرما کم زوری و
کابوس آتش چادر همسایهمان را میبینم.
این شبها تلویزیونها چه پر رنگ و آب است.
من تلویزیونی خالی ِ پر از برفک میبینم.
کی؟
کیه؟
=====
زبان ایتالیایی
نوستالژیهای رو به پایان...