ذهن کور

نویسنده ای که از ذهنی کور بهره میبرد.

ذهن کور

نویسنده ای که از ذهنی کور بهره میبرد.

فراموشکار

فراموشکارم ، فراموشکاریم
یادم می‌رود ، یادمان می‌رود
کاش یادم می‌آمد ، کاش یادمان می‌آمد
چه چیزی را می خواهیم انجام دهیم،یا به زبان آوریم،یا اینکه بنویسیم...

خاطراتم با سهراب 3

تیتر جراید « بالاترین آمار دزدی در ده بالادست »
نمی دونم چرا یاد خاطراتم با سهراب و روز سیزده بدر کنار رودخونه افتادم.
اون روزی که سهراب بهم گفت که ده بالا اونقدره با صفاست و خونه هاش پرچین های کوتاهی دارن نگو و نپرس...

گچ

سرزده به من سر زدی...
چند هفته ای است که سرم در گچ است.

زبان نفهم

جالبه
تمامی حیوانات روی زمین زبان یکدیگر (حداقل هم نوع خویش) را می‌فهمند،
ولی ما آدم‌ها زبان یکدیگر را نمی‌فهمیم...

درد دل

با یک دسته گل نچندان تعریفی رفتم به عیادت هاتف...
همش می گفت : «چه شود اگر بری ز دل ، همه ی دردهای نهانم »
خوب چه میشه کرد همه ی خاطره ها شیرین نیست.

آدرس غلط

به نشانی از آثار فردوسی می گشتم
آخر سر به اثری رسیدم
پر از شخصیتهای گوناگون ، پر از داستانهای گوناگون ، پر از رنگهای گوناگون
پر از صدای بوق
و یک تمثال خوش تراش از فردی

تیتاب

همیشه به کتاب علاقه داشتم.

یادم است کودکی ام می گفتم:

"مامان پول بده برم یه کیتاب بخرم با شیر بخورم."

تکرار

نمی دونم چرا همه چیز تکراری میاد ، تکراری میره
تکراری بوق میزنه ، تکراری حرف میزنه
حتی تکراری غذا میخوره ...

تنها یک کلمه

تو فکر نون بود ،

واو بود ، ه بود ، ی بود
به الفبا زیاد فکر می‌کرد.

بد آموزی

بعضی‌هایمان

بر آموزش طوطی مصرتر هستیم تا کودکانمان

فقط بعضی‌هایمان