ذهن کور

نویسنده ای که از ذهنی کور بهره میبرد.

ذهن کور

نویسنده ای که از ذهنی کور بهره میبرد.

لاله سرخ

بیا دخترم بابا برات عروسک فرستاده
مامان، اما اینکه فقط پا شه.
خوب توی جنگ فقط پاش سالم مونده بوده.
- کودک پای عروسک را بغل می کند و با بوسه ای از سوی مادر به خواب می رود.

کلماتی اهلی

گاهی کلمات را شلاق میزنم ، تا بر آنها سوار شوم.

آلودگی

دود از کنده بلند میشه
روی ابرها سوار میشه
روی سر مـا آوار میشه

گوشت

دست آدم به گوشت نمی رسید با خود زمزمه می کرد
" دست گربه به گوشت نمی رسه ... "

معامله

سخنم با حشرات :
"خودتون با زبان خوش از من فاصله بگیرید و برین خونتون "

فـرار

ESC رو هرکسی که نام گذاری کرده باشه حتما خطای بزرگی مرتکب شده که تونسته بدین وسیله توانمند فرار کند!

خبر

"سلامتی"بدترین جواب در قبال پرسش "چه خبر ؟"
برای یک پزشک کم نام و آوازست...

خاطرۀ

گزارشگر : یک خاطرۀ خوبتون برای شنوندگان تعریف می کنید؟
من : یک روز ... ام م م ممم !
همچنان من : می تونم بجاش چندتا خاطرۀ بد بگم؟!

ازدحام

شنیده شد مترو وارد ایستگاه شده است.
اما مردم دیده شدند...

خاطراتم با سهراب 2

یادمه رفته بودم زندان دیدن سهراب.
پرسیدم : آخه چرا ؟ مثلا می خواستی دور شی از اینجا کجا بری!؟ نگفتی میگیرنت!
سهراب : فکر همه جا رو کرده بودم الا قایق رانی در مناطق بین المللی و صید از آبهای آزاد و شیلات و پلیس دریایی...
خدا رو شکر بخیر گذشت و سهراب با وثیقه ای (چند میلیونی) تونست آزادی مشروط بگیره.