ذهن کور

نویسنده ای که از ذهنی کور بهره میبرد.

ذهن کور

نویسنده ای که از ذهنی کور بهره میبرد.

خاص

کوانتین را دیدم غمگین و محزون گوشه ای نشسته.
گفتم :  "what's up bro "
گفت : " هدفم داستانی عامه پسند بود چه کنم که مورد پسند خاص و عام شده است "

دندون

خیلی اعصاب داشتم ، بی عصب هم شدم.

گورخر

خری دیدم که از زندان فرار کرده بود. گور بابای هرچی خر

چاه کن

حتما چاه کن ضرب المثل زیر را شنیده بود که قبل از خانه ی دیگری چاه خانه ی خویش را کنده بود.

« چاه مکن بهر کسی ، اول خودت دوم کسی »

قرصهای سر وقت

« مادرجان این Tablet ، میشنوی این Tablet هر 6 ساعت یکباره ... شنیدی! »

سیب

apple اش حتما کرم خورده بوده ، چرا که یک گاز بیشتر نخورده بوده.

دوست ناباب

روزی از روزهای سخت جنگ بود.

سید علی اومد و یک سیگار تعارف کرد.

گفتم : چه مفهومی داره!؟
گفت : بی مفهومه سیاستمدارها همه اینجوری اند.

سالها گذشت سید علی رو دم در دفترش دیدم و گفتم:
"سید ، سیگار رو درک کردم"
سید علی جواب داد:
"من سیگار رو ترک کردم"

امیر

تویى بى نیاز و منم نیازمند و آیا رحم کند بر نیازمند جز بى نیاز؟

--------
شبهای قدر بود آن هنگام

سوال علمی!

وقتی کامپیوتر خاموشِ چرا باید دیتا مودم چشمک بزنه!؟

فن کیس

یک فن کیس جادو میکنه...
فن کیس یک جادوگره چیره دسته